استقرار سیاسی پیشا سرمایهداری، استقرار سیاسی حامی پرور و استقلال سیاسی سرمایه داری
نوع نظام توزیع قدرت و ثروت و تشکیل شدن یا نشدن نهادها تعیین میکنه که یک کشور در چه مرحله ای هست. پیکر بندی سیاسی و پیگرانی اقتصادی در یک کشور تشکیل دهنده استقرار سیاسی این کشور هستند که در کشورهای توسعه یافته شاهد استقرار سیاسی سرمایه داری و در کشورهای در حال توسعه استقرار سیاسی به اصطلاح حامی پرور است. در استقرار سیاسی سرمایه داری نهادها وجود دارند و توزیع قدرت در بین صاحبان سرمایه و مولد در اقتصاد هست این صاحبان قدرت برای کسب منافع و اهداف خودشان به سراغ نهادهای رسمی میروند و از آن طریق اقدام میکنند یعنی صاحبان سرمایه برای مولدیت اقتصاد از نهادهای رسمی مثل حقوق مالکیت، بانک، بورس و از این قبیل استفاده میکنیم. این در واقع استقلال سیاسی توضیح میدهد تقسیم قدرت رو بین نهادهای کشور و تقسیم منابعی که ناشی از این موازنه قدرت است. برعکس در کشورهای در حال توسعه استقرار سیاسی به این صورت است که روابط یا تقسیم قدرت اونچنان سامان نیافته و دارندگان قدرت نمی توان از طریق نهادهای رسمی تقسیم را منابع انجام دهند لذا رو میآورند به راه های تقویت نهادهای غیر رسمی برای تقسیم منافع. عدم توازن بین توزیع قدرت و توزیع ثروت در کشورهای در حال توسعه منجر به عدم نظم اجتماعی در سطح جامعه میشود.
در استقلال سیاسی حامی پرور برای حفظ نظم اجتماعی و ثبات سیاسی دولت نیازمند توزیع گسترده رانت هست. برای این که قدرت را حفظ کند نیاز دارد حامی هایی برای خود پرورش بدهد چه در مردم و چه در سایر نهادها. در توزیع این رانت ها بعضی مثبت هستند و بعضی رانتها مخرب برای مقابله با رانت های مخرب باید از ائتلاف بین ذینفعان سیاست استفاده کرد به عنوان مثال دولت هشتم در تعیین یارانه بنزین نهاد مردم را خیلی خوب با خودش همراه کرد(نهاد مردم به عنوان ذینفع در این سیاست)
اگر قدرت در دست سرمایه داران و مولدین اقتصادی باشد و منافع از طریق نهادهای رسمی توزیع بشود احتمالا نتایج اقتصادی منجر به رشد اقتصادی و پیشرفت خواهد شد از طرفی توزیع منافع از طریق نهادهای رسمی منجر به ثبات سیاسی میشود این دو نتیجه استقرار سیاسی مطلوب است
اگر سیاست برای حمایت از تولید وضع بشود، سیاست آثار توزیعی خواهد داشت یعنی اینکه گروههایی که متاثر از آن هستند نسبت به این سیاست واکنش های نشان می دهد از جمله نهادهای غیر رسمی مثل فرهنگ و درمان نتایج حاصل از این سیاست با توجه به نظام توزیع قدرت بین نهادهای رسمی و واکنش نهادهای غیر رسمی سیاست شکل می گیرد. نتیجه استقرار سیاسی این هست که میزان تاثیر گذاری یک سیاست وابسته به بازخورد گروههای ذینفع است و اینکه گروه های ذینفع چه پاسخی نشان میدهند بستگی به نظام توزیع قدرت و ثروت در بین نهادهای رسمی و غیررسمی دارد.
در جوامع در حال توسعه نهادها وجود دارند بانک، بورس، بیمه و … اما قدرت در دست صاحبان سرمایه و مولد در اقتصاد نیست لذا این گروه برای کسب منافع و به سراغ نهادهای غیررسمی میروند نهادهای غیررسمی پست که منجر به رانت و فساد در اقتصاد میشود آنچه امروز در اقتصاد ایران به وفور شاهد آن هستیم
از لحاظ فناوری و نفوذ سیاسی بنگاه های اقتصادی کشور در چه سطحی هستند؟
خیلی از سیاستهای حمایت از تولید سیاستهای بسیار خوبی هستند تولیدکننده آن استقبال می کند ولی وقتی که سیاست نامناسب است دولت توانمندی قطع حمایت را ندارد چراکه نفوذ سیاسی بنگاه تولیدی بیش از مقدار لازم است
خیلی از بنگاههای تولیدی در سطح ایران هم به همین صورت هستند که علیرغم فناوری و بهره اقتصادی پایین نفوذ سیاسی بالایی دارند و از همین نفوذ سیاسی استفاده میکنند تا جلوی قطع سیاستهای حمایتی دولت را بگیرند بسیاری از صنایع پتروشیمی صنعت نفت و صنایع خودرو سازی
ویژگی استقرار سیاسی حامی پرو افق زمانی کوتاه مدت و توانمندی اجرایی پایین دولت است در سیاست هایی مثل سیاست حمایت از تولید باید سه اصل درنظر گرفته شود:
تست